کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: شویّ] šavi[y] آنچه از گوشت که بریان شده؛ گوشت کبابکرده؛ بریان.
-
شوی
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ شستن) šuy ۱. = شُستن۲. شوینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): رختشوی، مردهشوی.
-
شوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šōī] ‹شو› šuy = شوهر
-
واژههای مشابه
-
شوی دیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šuydide ۱. ویژگی زنی که شوهر کرده؛ شوهرکرده.۲. بیوهزن.
-
رخت شوی خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] raxtšuyxāne محلی مخصوص برای شستن لباس؛ گازرخانه؛ گازرگاه.
-
جستوجو در متن
-
گازرستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gāzorestān گازرگاه؛ رختشویخانه
-
غسالخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qassālxāne مردهشویخانه.
-
شوهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šo[w]har همسر زن؛ شو؛ شوی.
-
شکیبنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] šakibānde صبرکننده: ◻︎ تو در کنج کاشانه پنهان شوی / شکیبنده چون شخص بیجان شوی (نظامی۶: ۱۰۵۶).
-
گازر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [آرامی] gāzor کسی که پیشهاش رختشویی است؛ رختشوی.
-
گازرگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گازرگه› [قدیمی] gāzorgāh رختشویخانه؛ گازرخانه؛ گازرستان.
-
زوج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زَوج، جمع: ازواج] zo[w]j ۱. شوهر؛ شوی.۲. [مقابلِ فرد] قرین؛ جفت.
-
غسال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qassāl ۱. بسیارشوینده.۲. غسلدهنده.۳. (اسم، صفت) مردهشوی.