کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: choc] šok ۱. ضربه؛ تکان شدید.۲. (پزشکی) حالتی که ناگهان به انسان دست میدهد و قوای بدن رو به سستی و ضعف میگذارد.
-
شوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شَوک، جمع: اشواک] (زیستشناسی) [قدیمی] šo[w]k خار.
-
جستوجو در متن
-
شوکه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: choqué] šok[k]e ویژگی کسی که دچار شوک شده.〈 شوکه شدن: (مصدر لازم) [عامیانه] دچار شوک شدن.
-
افدرین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ephedrin] (پزشکی) 'afedrin الکلوئید بلوری یا مصنوعی گیاه افدرا که در شوکهای جراحی و معالجۀ تب یونجه، آسم، و کهیر به کار میرود.
-
آلرژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: allergie] (پزشکی) 'ālerži ۱. دستگاه ایمنی بدن.۲. واکنش در برابر بعضی مواد غذایی، دارویی، و واکسن که با علایمی چون خارش، کهیر، شوک، التهاب، عسطه، و آبریزش همراه است.
-
غاسول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] qāsul ۱. درختچهای خاردار از خانوادۀ سنجد، با برگهای باریک، دراز، و نوکتیز، و گلهای سبز؛ کام؛ کاآم؛ کهام؛ شوکالقصار؛ غاسول رومی.۲. میوۀ این گیاه زرد، ترشمزه، خوراکی و ضدِ اسکوربوت و ضدِ کرم است