کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شورج› šure ۱. (شیمی) مادهای شیمیایی و سفیدرنگ که در تهیۀ باروت به کار میرود.۲. [قدیمی] زمینی که در آن نمک و این ماده باشد.۳. (صفت) [مجاز] ویژگی زمینی که نتوان در آن کشتوکار کرد؛ بیحاصل.〈 شورۀ سر: (پزشکی) پوستههای ریز که بهواسطۀ قارچ...
-
واژههای مشابه
-
شوره زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šurezār زمینی که دارای شوره باشد؛ زمین پرشوره که در آن گیاه نروید؛ شورستان؛ شورسان؛ شوربوم.
-
شوره گز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šuregaz = شورگز
-
جستوجو در متن
-
شوربوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شورهبوم› [قدیمی] šurbum زمین شوره که در آن زراعت نمیشود؛ شورهزار؛ زمین بیحاصل.
-
ابقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'abqar شوره.
-
فوهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] fuhel = شوره
-
شورج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: شوره] šuraj = شوره
-
کوراب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گوراب› [قدیمی] kurāb سراب؛ شورهزار.
-
شورستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شورسان› [قدیمی] šurestān شورهزار؛ زمین پرشوره.
-
شورگز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شورهگز› (زیستشناسی) šurgaz نوعی درخت گز که معمولاً در شورهزار میروید.
-
نمکزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نمکسار› namakzār جایی که از آن نمک استخراج کنند؛ شورهزار؛ معدن نمک.
-
نیتریفیکاسیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: nitrofication] (شیمی) nitrifikās[i]yon فرآیند تبدیل املاح آمونیاکی به اسیدنیتریک؛ شورهسازی.
-
کتیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گتیر، گبیر› [قدیمی] ketir زمین شوره؛ شورهزار؛ سراب: ◻︎ چون زمین کتیر کاو از دور / همچو آب آید و نباشد آب (منطقی: شاعران بیدیوان: ۲۰۰).