کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شورش یا طغیان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
طغیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] toqyān ۱. از حد خود گذشتن؛ از اندازه تجاوز کردن.۲. بالا آمدن آب دریا یا رودخانه.۳. گردنکشی؛ گستاخی؛ نافرمانی.
-
خروج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] xoruj ۱. خارج شدن؛ بیرون آمدن؛ بیرون رفتن.۲. (اسم) (ادبی) از حروف قافیه که پس از حرف وصل قرار دارد، چنانکه در «کشتیم» و «رشتیم»، «ی» حرف وصل و «م» خروج است.۳. [قدیمی] بیرون شدن از اطاعت؛ طغیان؛ عصیان.〈 خروج کردن: (مصدر لازم) ...
-
برخاستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [مقابلِ نشستن] barxāstan ۱. برپا شدن؛ بهپا ایستادن؛ بلند شدن.۲. از خواب بیدار شدن.۳. [مجاز] پدید آمدن؛ به وجود آمدن.۴. به گوش رسیدن صدا: صدایی برخاست.۵. رخ دادن؛ اتفاق افتادن: دعوایی میان آن دو برخاست.۶. اقدام کردن؛ آغاز کردن به کاری.۷. ...
-
تراشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: tašītan] tarāšidan ۱. ستردن موی از بدن با تیغ.۲. جدا کردن پوسته یا ورقههای نازک از چوب یا فلز با رنده یا سوهان یا چرخ؛ تراش دادن.۳. صاف کردن چوب یا تخته.۴. خراشیدن و پاک کردن چیزی.
-
شلیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹شلک› šellik ۱. خالی کردن توپ یا تفنگ.۲. (اسم) [مجاز] صدای ناگهانی و بلند خنده.〈 شلیک کردن: (مصدر لازم و مصدر متعدی) آتش کردن و رها کردن گلوله از توپ یا تفنگ؛ تیراندازی کردن با توپ یا تفنگ.
-
برگزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) bargozidan گزیدن؛ انتخاب کردن؛ پسندیدن و جدا کردن کسی یا چیزی از میان چند تن یا چند چیز؛ ترجیح دادن.
-
گزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) gozidan پسندیدن و جدا کردن چیزی یا کسی از میان چند چیز یا چند نفر؛ انتخاب کردن.
-
تفحص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tafahhos جستجو کردن؛ کاوش کردن؛ تحقیق کردن دربارۀ امری یا چیزی.
-
شکایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شکایة] šekāyat ۱. گله کردن از کسی به دیگری؛ از جور و ستم یا رفتار و کار بد کسی نزد دیگری گله کردن یا نالهوزاری کردن.۲. تظلم؛ دادخواهی.
-
رم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ram[m] اصلاح کردن؛ نیکو کردن؛ اصلاح کردن و درست کردن خرابی بنا یا چیز دیگر.
-
تهذیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahzib ۱. پاکیزه کردن؛ خالص کردن.۲. اصلاح کردن شعر یا نثر از عیبونقص.۳. پاکیزه کردن اخلاق.
-
گرویدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] geravidan ایمان آوردن؛ باور کردن؛ به کسی یا چیزی عقیده پیدا کردن.
-
ترمیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tarmim مرمت کردن؛ اصلاح کردن خلل یا خرابی چیزی.
-
تشیید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašyid استوار کردن؛ برافراشتن؛ بلند کردن دیوار یا ساختمان.
-
فرغاریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹فرغاردن، فرغردن› [قدیمی] farqāridan آغشته کردن با آب یا مایع دیگر؛ خمیر کردن.