کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهریة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شهریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به شهر [= ماه]) [عربی: شهریَّة] šahriy[y]e ۱. هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن.۲. اجرت و حقوق ماهیانه.
-
جستوجو در متن
-
ماهگانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] māhgāne شهریه؛ ماهیانه.
-
مشاهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مشاهَرَة] [قدیمی] mošāhere اجرت ماهیانه؛ شهریه.
-
ماهوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ماهواره› [قدیمی] māhvār ۱. مانند ماه؛ مثل ماه.۲. [مجاز] زیبا؛ نیکوروی.۳. ماهیانه؛ شهریه.
-
بورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bourse] burs ۱. (اقتصاد) مکان خریدوفروش اوراق بهادار و سهام.۲. شهریهای که دولت، دانشگاه، یا مؤسسهای برای تحصیل به دانشجویی میپردازد.۳. مکان مخصوص خریدوفروش کالایی خاص: بورس اتومبیل.