کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنونده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنونده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) šenavande ویژگی کسی که صدایی یا سخنی را میشنود؛ گوشدهنده.
-
جستوجو در متن
-
سامع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [جمع: سُمّاع و سَمَعَة] [قدیمی] sāme' شنونده.
-
مستمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mostame' آنکه گوش میدهد؛ شنونده؛ گوشدهنده.
-
شنوا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šenavā شنونده؛ گوشدهنده.
-
شنو
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ شنیدن) šeno[w] ۱. = شنیدن۲. شنونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پندشنو، نصیحتشنو.
-
نغوشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: niyošāk] ‹نغوشاک› [قدیمی] ne(a)qušā ۱. شنوا؛ شنونده.۲. پیرو آیین مانی.۳. فرقهای از مانویان.
-
واعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] vā'i ۱. شنونده.۲. درککننده.۳. حفظکننده؛ قیّم و حافظ.
-
سمیع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sami' ۱. [جمع: سُمَعاء] [قدیمی] سامع؛ شنونده؛ شنوا.۲. (اسم، صفت) از صفات باریتعالی.
-
نیوش
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ نیوشیدن) niuš ۱. = نیوشیدن۲. نیوشنده؛ شنونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سخننیوش، نصیحتنیوش.
-
نیوشنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] niyušande شنونده؛ گوشدهنده: ◻︎ نیوشندهای نیک باید نخست / گهر بیخریدار نآید درست (نظامی۶: ۱۱۶۴).
-
هارمونی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: harmonie] ‹آرمونی› hārmoni ۱. هماهنگی اجزای مختلف مجموعه.۲. (موسیقی) هماهنگی و تناسب چندین صدا بهصورتی که برای شنونده گوشنواز باشد.
-
طرید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] tarid ۱. مطرود؛ راندهشده.۲. کلامی که شنونده از شنیدن آن هیبتی در دلش بیفتد و از پیش حریف بگریزد؛ رجز.
-
گوشور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gušvar ۱. دارای گوش؛ صاحب گوش.۲. شنونده؛ شنوا: ◻︎ گوشور یکبار خندد کر دو بار / چون که لاغ اِملی کند یاری به یار (مولوی: ۷۲۴)
-
سخن شنو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] soxanšeno[w] ۱. شنوندۀ سخن.۲. [مجاز] آنکه سخن دیگری را بشنود و اطاعت کند.۳. [مجاز] کسی که پند و اندرزی را به گوش گیرد و به کار بندد؛ پندپذیر.