کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمشیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šamšēr] šamšir ابزاری آهنی با تیغهای دراز و تیز که در قدیم در جنگ به کار میرفته.〈 شمشیر زدن: (مصدر لازم) جنگ کردن با شمشیر.〈 شمشیر کشیدن: (مصدر لازم) بیرون کشیدن شمشیر از غلاف؛ برآوردن شمشیر از نیام به قصد جنگ کردن.
-
جستوجو در متن
-
حماله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حمالَة، جمع: حمائل] [قدیمی] hemāle دوال شمشیر؛ بند شمشیر.
-
شمشیرزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) šamširzan کسی که در جنگ کردن با شمشیر و در شمشیر زدن مهارت دارد.
-
شمشیرساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) šamširsāz کسی که پیشهاش ساختن شمشیر است؛ سازندۀ شمشیر؛ شمشیرگر.
-
قلیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قلیچ› [قدیمی] qelij شمشیر.
-
سیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سَیف، جمع: اَسیاف و سُیُوف] [قدیمی] seyf شمشیر.
-
اقرع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'aqra' شمشیر نیکوآهن.
-
بلونک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بلونه، بلوندک، بکونک› [قدیمی] balunak شمشیر چوبی.
-
فرند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: پرند، جمع: فراند] [قدیمی] ferend, farand جوهر شمشیر.
-
مهند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mohannad شمشیر هندی.
-
تجالد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajālod شمشیر زدن.
-
اپسان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹افسان› [قدیمی] 'apsān سنگی که با آن کارد و شمشیر تیز میکردند.
-
چخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čax غلاف کارد یا شمشیر.
-
تشحیذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tašhiz تیز کردن کارد، شمشیر، و مانند آن.