کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمال غربی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چهارجهت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ča(ā)hārjahat چهار جهت اصلی که عبارت است از مشرق، مغرب، شمال، و جنوب؛ چهارسمت.〈 چهارجهت فرعی: چهار جهتی که بین چهار جهت اصلی قرار دارد و عبارت است از شمال شرقی، جنوب شرقی، شمال غربی، و جنوب غربی.
-
ترکمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] torkaman ۱. قوم سفیدپوست از نژاد ترک که در آسیای میانه، ترکمنستان، و شمال غربی ایران ساکن هستند.۲. هریک از افراد این قوم.
-
تات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] tāt قومی آریایی در شمال و شمال غربی ایران. Δ نامی که ترکها به ایرانیان و کسانی که در سرزمین ترکان و یا سرزمینهای تحت استیلای ترکان به سر میبردند و به زبان فارسی تکلم میکردند داده بودند.
-
خاور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ خاوران] xāvar ۱. جای برآمدن آفتاب؛ مشرق: ◻︎ خداوندی که نام اوست چون خورشید گسترده / ز مشرقها به مغربها، ز «خاورها» به خاورها (منوچهری: ۳).۲. [قدیمی] مغرب: ◻︎ مهر دیدم بامدادن چون بتافت / از خراسان سوی خاور میشتافت (رودکی: ۵۳۲).〈 خ...
-
باد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vāt] bād ۱. (هواشناسی) هوای متحرک؛ حرکت شدید یا ضعیف هوا که در اثر اختلاف درجۀ حرارت و به هم خوردن تساوی وزن مخصوص در نقاط مختلف کرۀ زمین به وجود میآید.۲. ‹واد› ورم، آماس، و برآمدگی در بدن یا چیز دیگر.۳. [مجاز] غرور؛ نخوت؛ خودبینی.&la...