کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلیک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
درکردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) darkardan ۱. بیرون کردن؛ خارج کردن.۲. شلیک کردن.۳. [قدیمی] داخل کردن.۴. [قدیمی] مخلوط کردن.
-
تیرباران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مجاز] tirbārān ۱. اعدام کردن محکوم بدینصورت که او را سرپا نگاه دارند و چند تن با تفنگ به طرف او شلیک کنند.۲. [قدیمی] فروریختن تیرهای پیدرپی از هر سو.