کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلتوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شلتوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چلتوک› (زیستشناسی) šaltuk برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاورده باشند؛ برنج نکوبیدهای که دارای پوستۀ نازک گندمیرنگ است؛ شالی.
-
واژههای مشابه
-
شلتوک کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (کشاورزی) šaltukkāri کاشتن برنج؛ برنجکاری؛ زراعت برنج.
-
جستوجو در متن
-
شالی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹کالی› (زیستشناسی) šāli = شلتوک
-
چلتوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) čaltuk = شلتوک
-
دنگ کوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) dangkub کسی که در دستگاه شالیکوبی کار میکند و شلتوک میکوبد؛ دنگی.
-
دنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dang دستگاهی که با آن شلتوک را میکوبند تا برنج از پوست جدا شود؛ آلت شالیکوبی.
-
پادنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ پاملخ] ‹پادنگه، دنگ› pādang ۱. چوبی شبیه تخماق در دستگاه برنجکوبی که آن را با پا حرکت میدهند و شلتوک را با آن میکوبند تا برنج از پوست جدا شود.۲. نوعی ساعت که پاندول آن شبیه پادنگ است.