کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شقیقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شقیقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شقیقَة، جمع: شَقائِق] šaqiqe ۱. (زیستشناسی) گیجگاه؛ کنار پیشانی.۲. (طب قدیم) درد نصف سر.۳. [قدیمی] خواهر.
-
جستوجو در متن
-
گیجگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) gijgāh فرورفتگی کوچک در دو طرف پیشانی بین چشم و گوش؛ شقیقه.
-
صدغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sodq ۱. (زیستشناسی) = شقیقه۲. موی پیچخوردۀ کنار پیشانی.
-
سلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] salām ۱. واژهای که در آغاز گفتگو به کار میرود.۲. (فقه) سه جملهای که با سلام آغاز میشود و از ارکان نماز است و نمازگزار در آخرین رکعت نماز بیان میکند.۳. تحیت و درود.۴. [قدیمی] پاکی رهایی از عیب و آفت.۵. (نظامی) احترام مرد نظامی به حال...