کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šafše ۱. شاخۀ درخت؛ شاخۀ راست و نازک.۲. شمش طلا یا نقره؛ شوشه.
-
جستوجو در متن
-
شوشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شیوشه› [قدیمی] šuše ۱. طلا یا نقره که آن را گداخته و در ناوچه ریخته باشند؛ شفشه؛ شمش.۲. هرچیز شبیه شمش.۳. آبی که در زمستان بر سر ناودان یخ میبندد و آویزان میشود.۴. لوح یا علامتی که بر گور کسی نصب میکنند: ◻︎ نهی دست بر شوشهٴ خاک من / به یاد...