کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šefte ۱. مخلوط آهک، خاک، و شن که در پیریزی ساختمان یا زیرسازی خیابان به کار میرود.۲. (صفت) شُل؛ نرم؛ وارفته.
-
شفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ شیفته] [قدیمی] šefte = شیفته
-
جستوجو در متن
-
پی کنی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) peykani عمل پیکننده؛ کندن جای شفته.
-
زیرسازی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) zirsāzi شفتهریزی، سنگچینی، و هموار ساختن قسمتهای زیر جاده که بعد روی آن آسفالت یا شنریزی شود.
-
پی ریزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) peyrizi ۱. شفتهریزی دیوار یا پایۀ ساختمان.۲. پیافکنی؛ بنیانگذاری.
-
پابست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پایبست، پابسته› pābast ۱. [مجاز] پابند.۲. [مجاز] کسی که علاقهمند بهکاری یا چیزی باشد.۳. [قدیمی، مجاز] مقید؛ گرفتار.۴. (اسم) [قدیمی] شِفته؛ بنیاد عمارت
-
پی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pād] pey ۱. بخش زیرین بنا، بهویژه زیر دیوارها و ستونها که خاک آن را برداشته و بهجای آن مصالح بادوامتر ریختهاند؛ فونداسیون.۲. پای؛ پا.۳. [قدیمی] رد پا.۴. [قدیمی] نشان؛ اثر.۵. [قدیمی] بنیان؛ شالوده؛ پایه.〈 پیِ: (حرف اضافه) [مجاز...