کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفاهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به شفاه) [عربی. فارسی، مقابلِ کتبی] šafāhi سخنی که روبهرو و با زبان گفته میشود؛ زبانی.
-
جستوجو در متن
-
زبانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی؛ منسوب به زبان) [مقابلِ کتبی] zabāni ویژگی مطلبی که با زبان گفته شود؛ شفاهی.
-
راپرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: rapport] [منسوخ] rāport گزارش کتبی یا شفاهی برای بیان خبری؛ بیان محرمانه.
-
امتحان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emtehān ۱. آزمون؛ آزمایش.۲. سؤال کردن از دیگری بهصورت کتبی یا شفاهی به منظور سنجش اطلاعات او.۳. آزمایش چیزی به منظور بررسی کارایی یا تناسب آن.
-
پیام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pētām] payām سخن یا مطلبی (کتبی یا شفاهی) که از طرف کسی برای دیگری فرستاده شود؛ پیغام؛ خبر: ◻︎ در راه عشق وسوسهٴ اهرمن بسیست / پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن (حافظ: ۷۹۶).〈 پیام رساندن (گزاردن، آوردن): (مصدر متعدی) منتقل کردن پیام...