کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شست گر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شست آویز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šast[']āviz نوعی شکنجه که شخص مجرم را از دو انگشت بزرگ پا آویزان کنند.
-
شست گیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹شستگر› [قدیمی] šastgir کماندار؛ تیرانداز.
-
جستوجو در متن
-
خشتچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ خشت] [قدیمی] xeštče = خشتک: ◻︎ به جای خشتچه گر شست نافه بردوزی / هم ایچ کم نشود بوی گنده از بغلت (عماره: شاعران بیدیوان: ۳۵۳).
-
ابر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: abr] 'abr ۱. (هواشناسی) بخارهای غلیظشده یا تودۀ قطرات آب و ذرات یخ معلق در جو که از آنها باران، برف، و تگرگ میبارد: ◻︎ تا نگرید ابر کی خندد چمن / تا نگرید طفل کی جوشد لبن (مولوی: ۶۷۸)، ◻︎ ابر ا گر آب زندگی بارد / هرگز از شاخ بید ...