کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شرفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šarfe = شرفاک: ◻︎ کاروان شکر از مصر رسید / شرفهٴ گام و درا میآید (مولوی۲: ۳۶۳).
-
شرفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شَرَفَة، جمع: شَرَفات] [قدیمی] šo(a)rfe گنگرۀ قصر؛ کنگرۀ دیوار.
-
جستوجو در متن
-
شرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شُرفَة] [قدیمی] šoro(a)f = شُرفه〈 در شرف چیزی بودن: [مجاز] در آستانۀ چیزی بودن؛ نزدیک بودن به چیزی.
-
شرفات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شَرَفة] [قدیمی] ša(o)rafāt ۱. کنگرهها.۲. [مجاز]شاخههای بالایی درخت.۳. = شُرفه