کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرارت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرارت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شَرارة] ša(e)rārat ۱. بدکرداری؛ فتنهانگیزی.۲. بدذات بودن؛ بدباطنی.۳. فتنه.۴. [قدیمی] پارۀ آتش؛ شراره.
-
جستوجو در متن
-
بدمستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) badmasti شرارت و عربدهکشی در حالت مستی.
-
بدمست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) badmast کسی که به محض خوردن نوشابۀ الکلی شرارت و عربدهکشی کند.
-
ملعنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ملعنة، جمع: ملاعن] ‹ملعنه› [قدیمی] mal'anat ۱. آنچه موجب لعن شود؛ شرارت؛ پلیدی.۲. بدبختی.