کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شحم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شحم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: شُحُوم] [قدیمی] šahm ۱. پیه؛ چربی.۲. (زیستشناسی) قسمت گوشتی گیاه.
-
واژههای همآوا
-
شهم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] šahm چالاک؛ تیز؛ زرنگ.
-
جستوجو در متن
-
شحوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ۱شَحْم] [قدیمی] šohum = شحم
-
پیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pīh] ‹په› pih بافت چرب و سفیدرنگی که در بدن انسان و بعضی حیوانات تولید میشود.〈 پیه آوردن: (مصدر لازم)۱. انباشته شدن چربی در عضوی از بدن.۲. [مجاز] چاق شدن.〈 پیه چیزی را به تن (بدن) خود مالیدن: [عامیانه، مجاز] زحمت و سختی آن را...