کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شب عید شب عیدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عیدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به عید) [عربی. فارسی] 'i(ey)di پول یا چیز دیگری که در روز عید، بهخصوص عید نوروز، به کس دیگر میدهند.
-
سعانین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] ‹شعانین› sa'ānin در آیین مسیحیت، عیدی که مسیحیان روز یکشنبۀ پیش از عید فصح میگیرند.
-
پنجاهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) panjāhe ۱. در مسیحیت، روزۀ مسیحیان که پنجاه روز است و در طول آن غذای حیوانی نمیخورند: ◻︎ پس از چندین چله در عهد سی سال / شوم پنجاهه گیرم آشکارا (خاقانی: ۲۵).۲. در یهودیت، عیدی هفتهفته بعد از عید فطیر (فصح یهود) به مناسبت نزول احکام دهگانه گر...
-
بابانوئل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. فرانسوی] bābāno'el در فرهنگ مسیحی، پیرمردی خیالی با ریش سفید انبوه و لباس و کلاه قرمز که در شب عید میلاد مسیح برای کودکان هدیه میآورد.