کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شبان
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: šobān (اسم) [پهلوی: šupān] ‹شوبان، شوان، شبانه› šabān چوپان؛ نگهبان گلۀ گوسفند.
-
شبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شاب] [قدیمی] šobbān = شاب
-
واژههای مشابه
-
شبان روز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šabānruz = شبانهروز
-
شبان فریب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شبانفریو، شبان فریبک› (زیستشناسی) [قدیمی] šabānfarib پرندهای شبیه باشه.
-
جستوجو در متن
-
شوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šo(a)vān = شَبان
-
شوبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šubān = شَبان
-
گله بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] gal[l]ebān شبان؛ چوپان؛ نگهبان گله.
-
شباهنگام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) [قدیمی] šabāhengām هنگام شب؛ وقت شب؛ شبانگاه؛ شبانهنگام.
-
گله چران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) gal[l]eča(e)rān چرانندۀ گله؛ کسی که گله را به چرا ببرد؛ شبان؛ چوپان.
-
پاده بان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] pādebān ۱. گلهبان؛ شبان؛ چوپان.۲. نگهبان؛ پاسبان.
-
گرداس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گرداش› [قدیمی] gordās ستمگر؛ ظالم: ◻︎ خدایا بیشبان بگذاشتی این بیزبانان را / مگر تو هم از ایشان باز داری شرّ گرداسان (نزاری: مجمعالفرس: گرداس).
-
خاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خات› (زیستشناسی) [قدیمی] xād = زغن: ◻︎ ای عوض آفتاب روز و شبان تابتاب / تو به مَثَل چون عکاب، حاسد ملعونْت خاد (منوچهری: ۱۷).
-
شبانه
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: šobāne (اسم) [قدیمی] šabāne شبان؛ چوپان: ◻︎ گفت با خود کز این شبانهٴ پیر / شاهی آموختم زهی تدبیر (نظامی۴: ۷۲۰).