کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شایان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شایان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹شایا› šāyān شایسته؛ سزاوار؛ لایق؛ درخور.
-
جستوجو در متن
-
شایسته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šāyeste شایان؛ درخور؛ لایق؛ سزاوار.
-
معتنابه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: معتنیٰبه] mo'tanābeh ۱. قابل اعتنا؛ شایان توجه.۲. [مجاز] بسیار.
-
رند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [جمع: رنود] rend ۱. [عامیانه] زیرک؛ زرنگ.۲. [عامیانه] حیلهگر.۳. [قدیمی] بیباک؛ بیقید؛ لاابالی.۴. [قدیمی] پست و فرومایه.۵. (تصوف) [قدیمی] آنکه در باطن پاکتر و پرهیزکارتر از صورت ظاهر باشد؛ کسی که تظاهر به عملی یا حالتی درخور ملامت کند ...