کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاگردانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاگردانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šāgerdāne ۱. پولی که خریدار به رسم انعام به شاگرد دکان بدهد؛ فغیاز؛ بغیاز؛ نوداران.۲. (صفت) مانند شاگردان.
-
جستوجو در متن
-
شاگردانگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šāgerdānegi = شاگردانه
-
نودران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نودرانه، نواران، نودارانه، نودارانی› [قدیمی] no[w]darān شاگردانه و انعامی که به شاگرد خیاط بدهند.
-
بغیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فغیاز، بغیازه، فغیار، برمغاز› [قدیمی] baqyāz ۱. پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده میشود؛ انعام؛ عطا؛ بخشش؛ شاگردانه.۲. مژده؛ نوید.
-
میلاویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹میلاوه› [قدیمی] milāviye انعامی که به شاگرد میدادند؛ شاگردانه: ◻︎ میلاو منی ای فغ و استاد توام من / پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان (رودکی: ۵۲۶).
-
فغیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بغیاز› [قدیمی] faqyāz ۱. عطا؛ بخشش؛ انعام؛ شاگردانه: ◻︎ به هر طریق که خواهی همیشه مال دهد / به بخشش و به صله، خیر و صدقه و فغیاز (ابوالعباس: صحاحالفرس: فغیاز).
-
دستاران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹درستان، درستاران› [قدیمی] dastārān ۱. مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند.۲. شاگردانه؛ انعام: ◻︎ بستی قصب اندر سر ای دوست به مشتی زر / سه بوسه بده ما را ای دوست به دستاران (عسجدی: ۵۱).