کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šāk ۱. بز نر.۲. بز پیر.
-
شاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: شاکّ] [قدیمی] šāk[k] شککننده.
-
جستوجو در متن
-
چپش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) čapeš بزغاله؛ بز نر یکساله: ◻︎ میش و بره و بخته و شاک و چپش تو / بگرفت بیابان ز درازا و ز پهنا (سوزنی: رشیدی: چپش).
-
بخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] baxte ۱. فربه؛ چاق؛ پرورشیافته.۲. (اسم) گوسفند نر سه یا چهارساله: ◻︎ چو گرگ باش که چون درفُتَد میان رمه / چه میش چه بره دندانش را چه بخته چه شاک (سوزنی: ۵۹).۳. پوستکرده؛ هرچه پوست آن را کنده باشند، مانندِ ماش، نخود، کنجد، بره، و گوسفن...