کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاه بزرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاه اسپرغم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: šāh-sparhm] ‹شاهاسفرهم، شاهاسپرهم، شاهاسپرم، شاهسپرم، شاسپرم، شاهپرم› (زیستشناسی) [قدیمی] šāh[']esparqam = ریحان
-
شاه اسپرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāh[']esparam = شاهاسپرغم
-
شاه افسر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāh[']afsar = اکلیلالملک
-
شاه انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāh[']anjir نوعی انجیر اعلا؛ انجیر وزیری.
-
شاه بال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهبال، شاهپر› šāhbāl بزرگترین پر از بالهای پرنده.
-
شاه بالا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهبالا› [قدیمی] šāhbālā جوانی همبالا و همسال داماد که شب عروسی دوشبهدوش داماد حرکت میکند؛ ساقدوش.
-
شاه بانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاهبانج› (زیستشناسی) šāhbānak = شابانک
-
شاه بسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhbose = اکلیلالملک
-
شاه بلوط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhbalut درختی جنگلی با برگهای بیضی نوکتیز که میوهاش مصرف دارویی دارد.
-
شاه بو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاهبوی› [قدیمی] šāhbu ۱. عنبر.۲. مشک: ◻︎ بیقیمت است شکّر از آن دو لبان اوی / کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی (رودکی: ۵۱۳).
-
شاه بیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] šāhbeyt بیتی که از همۀ ابیات غزل یا قصیده بهتر و فصیحتر باشد.
-
شاه پر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهپر› (زیستشناسی) šāhpar شاهبال؛ بزرگترین پر بال پرندگان.
-
شاه پرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhparak = پروانه
-
شاه پرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhparam = شاهاسپرغم
-
شاه پسند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhpasand گیاهی زینتی با گلهای رنگارنگ چتری و برگهای بیضیشکل.