کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهپسند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شاه بال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهبال، شاهپر› šāhbāl بزرگترین پر از بالهای پرنده.
-
شاه بالا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهبالا› [قدیمی] šāhbālā جوانی همبالا و همسال داماد که شب عروسی دوشبهدوش داماد حرکت میکند؛ ساقدوش.
-
شاه بانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاهبانج› (زیستشناسی) šāhbānak = شابانک
-
شاه بسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhbose = اکلیلالملک
-
شاه بلوط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhbalut درختی جنگلی با برگهای بیضی نوکتیز که میوهاش مصرف دارویی دارد.
-
شاه بندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهبندر› [منسوخ] šāhbandar ۱. دریافتکنندۀ عوارض گمرکی؛ رئیس بندر؛ رئیس بازرگانان.۲. بندر بزرگ.۳. بندر آزاد.
-
شاه بو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاهبوی› [قدیمی] šāhbu ۱. عنبر.۲. مشک: ◻︎ بیقیمت است شکّر از آن دو لبان اوی / کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی (رودکی: ۵۱۳).
-
شاه بیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] šāhbeyt بیتی که از همۀ ابیات غزل یا قصیده بهتر و فصیحتر باشد.
-
شاه پر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهپر› (زیستشناسی) šāhpar شاهبال؛ بزرگترین پر بال پرندگان.
-
شاه پرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhparak = پروانه
-
شاه پرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhparam = شاهاسپرغم
-
شاه ترج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: شاهتره] (زیستشناسی) šāhtaraj = شاهتره
-
شاه تره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاهترج، شهترج، شیتره، شیترک، شیطره، شیطرج، شتیره› (زیستشناسی) šāhtare گیاهی خودرو با گلهایش ریز خوشهای قرمزرنگ که مصرف دارویی دارد؛ سرخیوس؛ خامشه.
-
شاه توت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhtut درختی با برگهایی دندانهدار و شبیه قلب و میوهای قرمز یا سیاهرنگ شبیه توت.
-
شاه تیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šāhtir ۱. تیر بزرگ.۲. چوب دراز و ستبر که در سقف خانه کار میگذارند.