کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهد فارسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شاهدوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] šāhduš شاهدمانند؛ خوبرو؛ زیبا.
-
خوش طبع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] xoštab' ۱. خوشخوی؛ نیکسرشت: ◻︎ کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی / دیو خوشطبع بِه از حور گرهپیشانی (سعدی۲: ۵۹۶).۲. خوشقریحه.۳. شادمان.