کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاهدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
استشهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estešhād ۱. شاهد آوردن از قول کسی در گفته یا نوشتۀ خود.۲. (اسم) (حقوق) نوشتهای در مورد رد یا قبول یک موضوع با امضای شاهدان.
-
حجیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ حجاز] (موسیقی) [قدیمی] hejiz = حجاز: ◻︎ شاهدان میکنَنْد خانهٴ زهد / مطربان میزنند راه حجیز (سعدی۲: ۴۶۱)، شمس حق و دین بتاب بر من و تبریزیان / تا که ز تف تموز سوزد پردۀ حجیز (مولوی۲: ۴۴۳).