کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاش بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) (پزشکی) šāšband مرضی که بهسبب آن بول از مجرای ادرار خارج نمیشود و مریض نمیتواند ادرار کند.
-
جستوجو در متن
-
گمیختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: gumēxtan] [قدیمی] gomixtan ۱. آمیخته کردن؛ مخلوط کردن.۲. (مصدر لازم) شاش کردن؛ ادرار کردن.
-
گمیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gamēč] ‹کمیز، گمیخ، چمیز، چامین، چمین› [قدیمی] gomiz شاش؛ پیشاب؛ بول؛ ادرار.〈 گمیز کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = شاشیدن
-
احتقان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (پزشکی) 'ehteqān ۱. بند آمدن بول؛ شاشبند شدن.۲. جمع شدن خون یا مادۀ دیگر در قسمتی از بدن.۳. [قدیمی] حقنه کردن؛ اماله کردن.
-
آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āp] ‹آو، او› 'āb ۱. (شیمی) مادهای مایع، بیطعم، بیبو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H۲O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد درجۀ سانتیگراد جوش میآید و در صفر درجۀ سانتیگراد من...