کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شادورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شادورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شایورد› [قدیمی] šādvard ۱. (نجوم) = هاله۱۲. فرش.۳. تخت پادشاهی: ◻︎ جهاندار بر شادوردی بزرگ / نشسته همه پیکرش میش و گرگ (فردوسی: ۸/۳۳۰).۴. (موسیقی) آهنگی از موسیقی قدیم.
-
جستوجو در متن
-
هاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: هالَة] hāle ۱. (نجوم) دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر میشود؛ شایورد؛ شادورد؛ شاهورد.۲. حلقۀ نورانی که در اطراف چیزی دیده میشود.
-
گنج
فرهنگ فارسی عمید
[پهلوی: ganĵ] ganj ۱. خزینۀ سیم و زر.۲. پولهای طلا و نقره یا جواهر که در جایی پنهان کرده باشند.〈 گنج باد: [مجاز] = 〈 گنج بادآورده〈 گنج بادآورد: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو باد از گنج بادآورد راندی / ز هر بادی لبش گن...