کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاخابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شاخابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاخآبه› (کشاورزی) šāxābe ۱. نهر؛ جوی کوچکی که از رودخانه یا دریا جدا شود.۲. (زمینشناسی) خلیج.
-
جستوجو در متن
-
خلیج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (جغرافیا) xalij قسمتی از دریا که در خشکی پیش رفته باشد؛ شاخابه.
-
خورابه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹خورآبه› xorābe ویژگی جوی بزرگ و سدداری که به چندین شاخابه منشعب میشود: ◻︎ ز جوی خورابه تو کمتر بگوی / که بسیار گردد بهیکبار اوی (عنصری: ۳۶۲).