کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ciment] simān از مصالح مهم ساختمانی که از ترکیب ۴۰ درصد خاک رس و ۶۰ درصد سنگ آهک در کورههای مخصوص ساخته میشود و مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدت کمی مانند سنگ سخت میشود.
-
واژههای مشابه
-
سیمان کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی. فارسی] simānkār کارگر ساختمان که آن قسمت از کارهای ساختمانی را که سیمان در آنها مصرف میشود، انجام میدهد.
-
جستوجو در متن
-
سمنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: cement] sement = سیمان
-
بندکشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bandkeši پر کردن درزهای آجرها و سنگهای نمای ساختمان با ساروج یا سیمان.
-
قرنیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [؟] qarniz پیشآمدگی باریک بالای در و پنجره شبیه حاشیه یا سایبان که از آجر یا سیمان میسازند.
-
موزاییک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mosaïque] mu(o)zāy(')ik نوعی مصالح ساختمانی که با سیمان و شنهای رنگین ساخته میشود و برای پوشاندن کف ساختمان کاربرد دارد.
-
ایرانیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'irānit نوعی ورق موجدار ساخته شده از سیمان و پنبۀ نسوز که برای پوشش سقف، دیوار کاذب راه آب، و دودکش به کار میرود.
-
بتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: béton] ‹بتن› beton مخلوطی از سنگ خردشده، ماسه، و سیمان که در بنّایی برای پیریزی یا ساختن پایههای پلها و ساختمانها به کار میرود و پس از خشک شدن مانند سنگ سفت و سخت میشود.
-
اندود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'andud ۱. مادهای مثل کاهگل، گچ، یا سیمان که روی بام یا دیوار مالیده شود.۲. (بن ماضیِ اندودن) = اندودن۳. اندوده؛ مالیدهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): زراندود، سیماندود، گلاندود.
-
مصالح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] masāleh ۱. [جمعِ مصلَحَة] = مصلحت۲. [مجاز] چیزهایی که برای انجام کاری یا ساختن چیزی لازم است.۳. [مقابلِ مفاسد] [قدیمی] امور شایسته و خوب.〈 مصالح ساختمانی: موادی مانندِ سیمان، چوب، آجر، گچ، آهن، و امثال آن که در ساختمانسازی به کار م...
-
سد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سدّ] sad[d] ۱. دیواری ضخیم که از سنگ و سیمان یا آجر و آهک یا چوب و آهن برای بالا آمدن سطح آب و آبیاری زمینهای اطراف یا جلوگیری از سیل، در جلو آب میسازند.۲. [عربی: سَدّ، جمع: اَسداد] بند؛ حائل میان دو چیز.۳. (اسم مصدر) بستن؛ بند کردن.۴....
-
ستون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹استون، استن› sotun ۱. پایۀ سنگی یا آجری یا سیمانی که در زیر بنا ساخته شود؛ پایهای که از آهن و سیمان در زیر ساختمان برپا کنند.۲. (نظامی) دستهای از سربازان که پشت سر هم در یک خط حرکت کنند.۳. دیرک خیمه.۴. نوشتهای که بهصورت عمودی، و موازی نوشت...
-
بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: band، جمع: بنود] band ۱. (زیستشناسی) محل اتصال دو استخوان در بدن؛ مفصل.۲. محل اتصال دو چیز؛ پیوند.۳. گرهِ نی.۴. (حقوق) قسمتی از کتاب یا قانون.۵. فصل.۶. ریسمان.۷. ریسمان یا زنجیر که به دستوپای انسان یا حیوانی ببندند.۸. دیواری که از سنگ...