کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیلیکات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیلیکات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silicate] (شیمی) silikāt هریک از ترکیبات سیلیسیم و اکسیژن با یک عنصر فلزی که در طبیعت به وفور در کوراتز، فلدسپات، میکا، زمرد، طلق، پنبۀ کوهی و مانند آنها یافت میشوند.
-
جستوجو در متن
-
بلور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بِلَّور و بَلّور، معرب، مٲخوذ از یونانی] bolur از اقسام شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دوپلمب ساخته میشود.
-
آمفیبول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: amphibole] (زمینشناسی) 'āmfibol نوعی کانی سیاه یا سبزرنگ، دارای سیلیکاتهای کلسیم، منیزیم، آهن و منگنز.
-
پیروکسن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pyroxène] (زمینشناسی) piroksen گروهی از کانیها که سیلیکاتهای طبیعی منیزیم، آهن، یا کلسیم در ساختمان آنها به کار رفته است.
-
سیلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silice] (شیمی) silis مادهای مرکب از سیلیسیوم و اکسیژن که در طبیعت هم بهصورت آزاد و هم بهصورت سیلیکاتها فراوان است و در شیشهسازی، تصفیۀ آب و مواد آرایشی و دارویی کاربرد دارد.
-
سیلیسیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: silicium] ‹سیلیسیوم› (شیمی) silsiyom شبهفلزی که در حالت بیشکل به رنگ قهوهای و در حالت متبلور به رنگ سربی و بعد از اکسیژن فراوان ترین عنصر است و در طبیعت به شکل سیلیس و انواع سیلیکات وجود دارد.
-
آجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ājor خشتی که در کورۀ آجرپزی بهصورت مکعب مستطیل پخته شده باشد؛ خشت پخته.〈 آجر تراش: آجر تراشیده و ساییده که برای زینت در نمای ساختمان به کار میرود.〈 آجر جوش: آجر بسیار پخته و ناصاف و تیرهرنگ که از ته کوره به دست میآید و بیشتر...
-
پنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pambak] (زیستشناسی) pambe گیاهی با ساقۀ ستبر و کوتاه و شاخههای نازک و برگهای درشت و گلهای زرد یا سرخرنگ که پس از رسیدن، شکافته میشود و از میان آن دانههایی بیرون میآید که اطراف آنها را تارهای سفید فراگرفته است.〈 پنبه کردن: ...