کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیلندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیلندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cylindre] silandr ۱. قطعهای به شکل استوانه در موتور اتومبیل با سرپوشی که در داخل پیستون حرکت میکند و گاز بنزین و هوای فشرده در آن محترق میشود.۲. [منسوخ] کلاه استوانهشکل سیاهرنگ که در مراسم رسمی بر سر میگذارند.
-
جستوجو در متن
-
سوپاپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: soupape] supāp ۱. دریچهای که قطع و وصل شدن جریان مادۀ سیالی را در مجرایی کنترل میکند.۲. دریچۀ بالای سوراخ سیلندر که گاز از آن خارج میشود.
-
پیستون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: piston] pistu(o)n آلتی در موتور اتومبیل و ماشینهای دیگر به شکل گلوله که به محض انفجار گاز در سیلندر به حرکت میآید و بهوسیلۀ آلت دیگر که به دستۀ پیستون یا شاتون موسوم است حرکت را به میللنگ انتقال میدهد.
-
رینگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ring] ring ۱. (ورزش) زمینی مربعشکل به عرض پنج یا شش متر، برای انجام مسابقه، مانند مشتزنی.۲. حلقۀ فولادی چرخ اتومبیل که لاستیک را روی آن میگذارند.۳. حلقۀ فولادی در موتور که پیستون را روی سیلندر نگاه میدارد.
-
شمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] šam' ۱. موم؛ مادهای که از مخلوط پیه، آهک و اسیدسولفوریک میسازند و میان آن برای روشن کردن فتیله قرار میدهند.۲. وسیلهای است در موتور اتومبیل که در سرسیلندر قرار دارد و بهوسیلۀ آن جرقه به داخل سیلندر زده میشود و گاز منفجر میگرد...