کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیرآب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سیراب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیرآب› sirāb ۱. سیرشده از آب؛ پرآب.۲. تازه؛ با طراوت.
-
جستوجو در متن
-
اروا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ارواء] [قدیمی] 'ervā سیراب کردن.
-
تسقیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تسقیَة] [قدیمی] tasqiye آب دادن؛ سیراب کردن.
-
ترویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ترویَة] [قدیمی] tarviye ۱. سیراب کردن.۲. آب برای سفر برداشتن.۳. در کاری تفکر و اندیشه کردن.۴. روز هشتم ماه ذیحجّه که حج آغاز میشود و حجاج از مکه به عرفات میروند.