کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاه کاسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سیاه چال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیهچال› siyāhčāl ۱.جای گود و تنگ و تاریک.۲. زندان و جای تیره و تاریک در زیر زمین.
-
سیاه چرده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیاهچرته، سیهچرده› siyāhčo(a,e)rde کسی که چهرهاش تیرهرنگ باشد؛ سبزه؛ گندمگون.
-
سیاه چشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹سیهچشم› siyāhče(a)šm آنکه دارای چشمان سیاه باشد.
-
سیاه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیهخانه› [قدیمی] siyāhxāne ۱. سیاهچادر؛ خیمۀ صحرانشینان.۲. [مجاز] خانۀ شوم و بدیمن.
-
سیاه دارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] siyāhdāru = فاشرا
-
سیاه دانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] siyāhdāne = شونیز
-
سیاه درخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) siyāhderaxt ۱. درختی که پوستش تیرهرنگ باشد.۲. درختی که میوه بدهد؛ درخت میوهدار.
-
سیاه درخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) siyāhderaxt درختی با شاخههای پرخار، برگهای دندانهدار، گلهای کوچک زرد، میوۀ تیرهرنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیرهای میگیرند که در طب به عنوان مسهل به کار میرود؛ خوشهانگور؛ آشانگور؛ اشنگور؛ ...
-
سیاه درون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیهدرون، سیهاندرون› [قدیمی، مجاز] siyāhdarun بدطینت؛ بداندیش.
-
سیاه دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] siyāhdast ۱. بخیل؛ ممسک؛ خسیس.۲. فرومایه.۳. شوم؛ نحس.
-
سیاه دل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیهدل› [مجاز] siyāhdel تیرهدل؛ بددل؛ بدگمان.
-
سیاه رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیاهروی، سیهرو› [قدیمی] siyāhru ۱. کسی که چهرهاش سیاه باشد.۲. [مجاز] عاصی؛ گناهکار.۳. رسوا.۴. شرمنده. * روسیاه.
-
سیاه روز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیهروز› [مجاز] siyāhruz بدبخت؛ تیرهبخت؛ مصیبتزده؛ سیاهروزگار.
-
سیاه زخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) siyāhzaxm بیماری واگیردار و مشترک میان انسان و دام با علائمی نظیر زخمهای قرمز و سیاه و تب؛ شاربن.
-
سیاه سار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] siyāhsār = سیاهسر