کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگالیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سگالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹اسگالیدن› [قدیمی] segālidan ۱. اندیشیدن؛ فکر کردن: ◻︎ کدام چاره سگالم که با تو درگیرد / کجا روم که دل من دل از تو برگیرد (سعدی۲: ۳۹۸)، ◻︎ کس بند خدایی به سگالش نگشاید / با بند خدایی ره بیهوده بمسگال (ناصرخسرو: ۲۵۵).۲. پنداشتن.۳. رای زدن.
-
جستوجو در متن
-
اسگالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹سگالش› [قدیمی] 'esgāleš = سگالیدن
-
اسگالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] 'esgālidan = سگالیدن
-
سگال
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ سگالیدن) [قدیمی] segāl ۱. = سگالیدن۲. سگالنده؛ اندیشنده (در ترکیب با کلمه دیگر): بدسگال، چارهسگال، نیکسگال.