کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) ses گیاهی انگلی و بیبرگ که فقط گلهای ریز دارد و مانند ریسمان به گیاههایی که ساقههای نرم دارند از قبیل خیار، خربزه، و شبدر میپیچد و مواد غذایی آنها را جذب میکند و سبب زردی و نابودی آنها میشود؛ پیچ شبدر.
-
سس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sauce] sos چاشنیای که با بعضی خوراکها بخورند یا روی خوراک بریزند.
-
واژههای همآوا
-
سس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) ses گیاهی انگلی و بیبرگ که فقط گلهای ریز دارد و مانند ریسمان به گیاههایی که ساقههای نرم دارند از قبیل خیار، خربزه، و شبدر میپیچد و مواد غذایی آنها را جذب میکند و سبب زردی و نابودی آنها میشود؛ پیچ شبدر.
-
سس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sauce] sos چاشنیای که با بعضی خوراکها بخورند یا روی خوراک بریزند.
-
جستوجو در متن
-
الویه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: olivier (= درخت زیتون)] 'ol[o]viye نوعی سالاد که از سیبزمینی، خیارشور، تخممرغ آبپز، گوشت مرغ یا کالباس، نخودفرنگی، روغنزیتون، سس مایونز، و آبلیمو تهیه میشود.
-
افتیمون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) 'aftimun گیاهی سرخرنگ از تیره سِسها، دارای شاخههای باریک، برگهای ریز و گلهای سرخرنگ و ریشۀ کلفت وتلخمزه که به گیاه و اشیای مجاور خود میپیچد. در طب قدیم برای معالجۀ امراض عصبی، دماغی، فالج، لقوه، ...
-
خردل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خردَل] xarda(e)l ۱. سس یا چاشنی غلیظ و تندی که با مخلوط کردن دانههای گیاه خردل در آب یا سرکه تهیه میشود.۲. (زیستشناسی) گیاهی از تیرۀ چلیپاییان با برگهایی شبیه برگ ترب، گلهای زردرنگ، دانههای ریز و قهوهای، و طعم تند؛ سپندان.۳. (زیس...