کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِرَّهُمْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سرهم بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] sar[e]hambandi ۱. کاری را سرسری انجام دادن.۲. چیزی سست و بیدوام ساختن.
-
جستوجو در متن
-
متوالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَوالی] mote(a)vāli پیاپی؛ پشتسرهم.
-
دوخته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) duxte آنچه با نخ و سوزن بههم پیوسته و سرهم شده باشد.
-
پی درپی
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) peydarpey پیاپی؛ پشتسرهم؛ یکیپسازدیگری.
-
یک روند
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عامیانه] yekravand پیاپی و پشتسرهم.
-
یکریز
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عامیانه، مجاز] yekriz پیدرپی و پشتسرهم.
-
یک دم
فرهنگ فارسی عمید
(قید) yekdam یکنفس؛ یکلحظه؛ یکآن؛ پشتسرهم؛ بدون درنگ.
-
یک بند
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عامیانه، مجاز] yekband ۱. پشتسرهم.۲. یکنفس و بدون درنگ.
-
تواتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tavātor پیدرپی شدن؛ پشتسرهم آمدن؛ پیاپی رسیدن؛ پیاپی بودن.
-
مسلسل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] mosalsal ۱. (نظامی) نوعی سلاح جنگی که پشتِسرِهم گلوله از آن خارج میشود.۲. (صفت) بههمپیوسته؛ پشتِسرهم.۳. (قید) پیدرپی؛ پیوسته.۴. (قید، صفت) [قدیمی] پیچیده.۵. (قید، صفت) [قدیمی] به زنجیر بستهشده.
-
ابتث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'abtas ترتیب کنونی الفبای عربی از «الف» تا «ی» پشتِسرِهم (ا، ب، ت، ث، ج، تا آخر).
-
مقطع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moqatta' ۱. بریدهشده.۲. چیزی که زواید آن را بریده و آراسته و پیراسته کرده باشند.۳. کوتاه.۴. (اسم، صفت) [مقابلِ موصل] (ادبی) در بدیع، مصراع یا بیتی که حروف آن قابل اتصال نباشد و نتوان آنها را سرهم نوشت؛ منفصلالحروف.
-
سیاقةالاعداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ادبی) siyāqatol'a'dād در بدیع، آوردن پشتِسرِهم چند اسم در یک جمله یا بیت که بعد یکایک آنها را وصف کند، مانند این شعر: دارم در انتظار تو ای ماه سنگدل / دارم ز اشتیاق تو ای سرو سیمبر ـ دل گرم و باد سرد و غم افزون و صبر کم / رخ ...