کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِتَّةِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شته› [قدیمی] sate ۱. انگور.۲. میوه و خوراکی که شب بر آن گذشته و شبمانده شده باشد.
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹استه› [قدیمی] setah = ستیز
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sete میوهای که پوستۀ نازک و میان آبدار و یک یا چند هستۀ کوچک دارد، مانند انگور و هلو.
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ستَّة] [قدیمی] sette شش.
-
سته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] sotoh = ستوه
-
جستوجو در متن
-
جهات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ جَهَة و جِهَة] ja(e)hāt ۱. سوی؛ جانب؛ طرف.۲. ناحیه.〈 جهات اربعه (اصلی): (جغرافیا) جهتهای چهارگانه، شاملِ مشرق، مغرب، شمال، و جنوب.〈 جهات فرعی: (جغرافیا) جهتهای چهارگانه، بین جهات اصلی، شامل شمالشرقی، جنوبشرقی، شمالغ...