کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُنب سنبه سوراخ سنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوه سنب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kuhsomb کوهسنبنده؛ سوراخکنندۀ کوه.
-
جستوجو در متن
-
سنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سمبه› sombe میلهای فلزی که برای پرکردن تفنگهای سرپر، پاک کردن لولۀ تفنگ و سوراخ کردن چیزی به کار میرود.
-
سمبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sombe = سنبه
-
زمین سنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) za(e)minsombe = آبدزدک
-
درخت سنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] deraxtsombe = دارکوب
-
کبیتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) koba(e)ytak وسیلهای که با آن سنگ آسیا را تیز میکنند؛ سنبه.