کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَقَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] saqar جهنم؛ دوزخ.
-
واژههای همآوا
-
ثغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ثغور] [قدیمی] saqr ۱. هریک از دندانهای جلو دهان.۲. مرز؛ سرحد.
-
سغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسغر، سغرنه، سگرنه› (زیستشناسی) [قدیمی] soqa(o)r = سیخول: ◻︎ چو رسن گر ز پس آمد همه رفتار مرا / به سغر مانم کاو باز پس اندازد تیر (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۸۶).
-
سقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] saqar جهنم؛ دوزخ.
-
صغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] seqar خُردی؛ کوچکی؛ کودکی.〈 صغر سن: کمسالی؛ خردسالی.
-
صقر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] saqr = چرغ
-
جستوجو در متن
-
دوزخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dusaxv، مقابلِِ بهشت] duzax جای بسیاربد و سوزان؛ جای گناهکاران در قیامت؛ جهنم؛ سقر.