کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوگلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوگلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی] [عامیانه] so[w]goli ۱. محبوب؛ برگزیده؛ طرف توجه مخصوص.۲. زن برگزیده و عزیز.
-
جستوجو در متن
-
حظیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حظیَّة، جمع: حظایا] [قدیمی] haziy[y]e زن برگزیده و عزیز در نزد شوهر؛ سوگلی.
-
دردانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] dordāne ۱. مروارید بزرگ و گرانبها که به تنهایی درون صدف را پر کرده باشد.۲. [قدیمی] مروارید یکتا؛ درّ یتیم: ◻︎ سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی / در کام نهنگان رو گر میطلبی کامی (سعدی۲: ۵۸۸).۳. (صفت) [مجاز] عزیز؛ سوگلی.