کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سونش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سونش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] suneš ریزههای فلز که هنگام سوهان کردن و سودن آن به زمین میریزد؛ براده؛ سناو؛ سخاله؛ توبال: ◻︎ بر سَرْش یکی غالیهدان بگشاده / وآکنده در آن غالیهدان سونش دینار (منوچهری: ۱۵۴).
-
جستوجو در متن
-
سناو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sanāv = سونش
-
زرساوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زرساو› [قدیمی] zarsāve ۱. ریزههای زر؛ سونش زر.۲. زرخالص.
-
سهاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: سحالَة] ‹سخاله› [قدیمی] sohāle ریزههای فلز که هنگام سوهان کردن میریزد؛ سونش؛ براده.
-
براده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: برادَة] borāde ریزههای فلز که هنگام کوبیدن یا سوهان زدن آن میریزد؛ سونش؛ ساوآهن.
-
ساوآهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sāv[']āhan ریزههای آهن که هنگام سوهان کردن آن میریزد؛ برادۀ آهن؛ سونش آهن.