کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوسمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوسمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) susmār جانور خزندۀ آبی با پاهای کوتاه و پرهدار، دم بلند، بدن کشیده، سر بزرگ، آروارۀ قوی، و بدن پوشیده از فلسهای شاخی.
-
جستوجو در متن
-
سوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ سوسمار] [قدیمی] sus ۱. (زیستشناسی) = سوسمار۲. روغنی که از سوسمار بگیرند و آن را در قدیم زنان برای فربهی میخوردند یا به بدن خود میمالیدند.
-
چلپاسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلپاسه، کلباسه› (زیستشناسی) čalpāse سوسمار کوچک؛ مارمولک؛ کرباسه؛ کرباشه؛ کرباشو؛ کربش؛ کربشه؛ باشو؛ ماتورنگ. =سوسمار
-
بزمجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بزمچه، بژمژه، بزمزه› (زیستشناسی) bozmajje ۱. نوعی سوسمار بزرگ؛ چلپاسه.۲. [عامیانه] کودک یا جوان شلوغ و پر سروصدا.
-
سقنقور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از لاتینی] ‹اسقنقور، سقنقس› (زیستشناسی) [قدیمی] saqanqur جانوری دوزیست شبیه سوسمار دارای چهار دستوپا و دم کوتاه که قدش تا ۲۵ سانتیمتر میرسد؛ ریگماهی؛ ریگزاده.
-
مارمولک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mārmulak ۱. (زیستشناسی) گروهی از جانوران خزنده، چابک، و شبیه سوسمار با بدن فلسدار و دُمِ بلند که قادرند دُم ازدسترفتۀ خود را ترمیم کنند.۲. [عامیانه، مجاز] مکار؛ حیلهگر.۳. (صفت) [عامیانه، مجاز] لاغر.
-
خزندگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ خزنده] (زیستشناسی) xazandegān جانورانی مهرهدار و خونسرد، با پوستی فلسدار و دستوپای کوتاه یا بدون دستوپا که هنگام حرکت شکمشان بر روی زمین کشیده میشود، مانند تمساح، سوسمار، مار، و لاکپشت.
-
آفتاب پرست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āftābparast ۱. (زیستشناسی) جانوری شبیه سوسمار با زبان دراز، چشمان بزرگ، و دُم بلند که میتواند خود را به رنگ محیط درآورد؛ آفتابگردک؛ حِربا؛ خورپا؛ سوسمار هفترنگ.۲. (صفت) کسی که آفتاب را پرستش کند؛ خورشیدپرست.۳. (زیستشناسی) گیاه علفی با...
-
تمساح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: تماسح و تماسیح] (زیستشناسی) temsāh خزندهای شبیه سوسمار با چهار دستوپای کوتاه و پردهدار و دم دراز. درازی بدنش به ده متر میرسد. دهانش فراخ و در فکین بالا و پایین خود قریب ۹۰ دندان دارد. در آب شنا میکند اما نمیتواند همیشه زیر آب...