کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوز و سرما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آتش سوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ātašsuz ۱. چیزی که در آتش سوخته باشد.۲. برافروزندۀ آتش.۳. حریق؛ آتشسوزی: ◻︎ بر «آتشسوز» گرد آید همه کس / تو هم فریاد آتشسوز من رس (فخرالدیناسعد: ۳۰۷).
-
خانه سوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] xānesuz = خانمانسوز
-
جهان سوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) jahānsuz برپاکنندۀ فتنه در جهان؛ جبار؛ ستمگر.
-
جان سوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] jānsuz آنکه یا آنچه جان را بسوزاند؛ سوزناک.