کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوریدخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سور) [عامیانه، مجاز] suri = سورچران
-
سوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سوریَّة) [عربی: سوریّ] suri ۱. از مردم سوریه: ورزشکار سوری.۲. تهیهشده در سوریه.۳. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] = سریانی
-
سوری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] suri ۱. چیزی که به رنگ سرخ باشد؛ سرخرنگ: ◻︎ آمده نوروزماه با گل سوری به هم / بادۀ «سوری» بگیر، بر گل سوری بچم (منوچهری: ۷۰).۲. چهارشنبهسوری.۳. (زیستشناسی) گلسرخ: ◻︎ آمده نوروزماه با گل «سوری» به هم / بادۀ سوری بگیر، بر گل «سوری» بچم...
-
دخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: doxt] doxt = دختر
-
چارشنبه سوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عبری. فارسی] čāršambesuri = چهارشنبهسوری
-
چهارشنبه سوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عبری. فارسی] ‹چارشنبهسوری› ča(ā)hāršambesuri جشن ایرانی که در شب پیش از آخرین چهارشنبۀ سال برگزار میشود و از جمله آیینهای آن افروختن آتش و پریدن از روی آن است.
-
شاه دخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šāhdoxt شاهدختر؛ دختر شاه؛ شاهزادهخانم.
-
دخت اندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] doxt[']andar = دختراندر