کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سود داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کربنات سود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: carbonate de soude] (شیمی) karbonātsud نمک قلیا؛ جوهر قلیا.
-
نمک سود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) namaksud ویژگی گوشت یا چیز دیگر که آن را در نمک خوابانده و با نمک پرورده باشند.
-
جستوجو در متن
-
غرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَغراض] qaraz ۱. قصد؛ مقصود؛ هدف.۲. قصد و اراده به صلاح خود و زیان دیگری.۳. [قدیمی] نشانۀ تیر؛ هدف.〈 غرض داشتن: (مصدر لازم)۱. دارای قصد و هدف بودن.۲. قصدی به سود خود و زیان دیگری داشتن.۳. کینه و دشمنی داشتن.〈 غرض شخصی: کی...
-
ایثار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'isār ۱. بذل کردن.۲. دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن.۳. قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن.
-
عاید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: عائد] 'āyed بازگشتکننده؛ بازگردنده؛ آنچه به کسی بازمیگردد.〈 عاید شدن: (مصدر لازم) بهدست آمدن.〈 عاید کردن: (مصدر متعدی) ١. حاصل کردن؛ به دست دادن؛ رساندن.٢. درآمد داشتن؛ سود بردن. ٣. فایده دادن.
-
غنیمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غنیمَة، جمع: غنائم] qanimat ۱. آنچه در جنگ بهزور از دشمن گرفته شود.۲. آنچه بیرنج و زحمت بهدست آید.〈 غنیمت داشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز] = 〈 غنیمت شمردن〈 غنیمت دانستن: (مصدر متعدی) [مجاز] = 〈 غنیمت شمردن: ◻︎ صاح...