کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ثوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] so[w]b جامه؛ لباس؛ پوشاک.〈 ثوب مشطب: [قدیمی] جامۀ خطدار.
-
صوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صَوب] so[w]b [قدیمی]۱. جهت؛ طرف؛ جانب.۲. ناحیه.
-
جستوجو در متن
-
بکند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [لهجۀ خوارزمی] [قدیمی] ba(e)kand نان: ◻︎ محنت سوب و بکند او که از بیخم فکند / طبع موزونم همی ز اندیشه ناموزون کنند (انوری: ۶۲۶).