کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سه فرزند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سه شنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عبری] sešambe روز چهارم از هفته؛ ناف هفته.
-
سه طلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (فقه) setalāq نوعی از طلاق که در آن مرد سه بار زن خود را طلاق بدهد و هرگاه بخواهد بار دیگر با او ازدواج کند باید مرد دیگری محلل شود.
-
سه طلاقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سهطلاق) [فارسی. عربی. فارسی] (فقه) setalāqe ویژگی زنی که شوهرش او را سه بار طلاق داده باشد.
-
سه کنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سهکنجه، سهکنجی› [عامیانه] sekonj گوشه؛ زاویه.
-
سه کوهک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sekuhak = خارخسک
-
سه گان
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) ‹سهگانه› [قدیمی] segān ۱. سهتا؛ سهتایی.۲. سهبار. * سهچند؛ سهنوع؛ سهقسم.
-
سه گانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) segāne ۱. تشکیلشده از سه عضو؛ سهتایی.۲. [قدیمی] سه جام شراب که صبح بنوشند؛ ستا و ثلاثۀ غساله: ◻︎ غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانهٴ ایزد سهگانهای گیرد (نزاری: مجمعالفرس: ۱۶۲۶).
-
سه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) segāh ۱. از دستگاههای هفتگانۀ موسیقی ایرانی.۲. [قدیمی] از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
-
سه گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) segol = تمشک
-
سه گوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سهگوشه› seguš ۱. مثلثشکل.۲. (اسم) = سهکنج۳. (اسم) (ریاضی) = مثلث
-
سه گوهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] sego[w]har = موالید 〈 موالید ثلاثه
-
سه لا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی) sel[l]ā آنچه دارای سه لا باشد.
-
سه لایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به سهلا) selāy(')i = تخته 〈 تختۀ سهلایی
-
سه لب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (پزشکی) [مجاز] selab = لبشکری