کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سهو و نسیان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نسیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nesyān فراموش کردن؛ فراموشی.
-
فراموشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) farāmuši ۱. ناتوانی در یادآوری اموری که قبلاً بر شخص گذشته؛ نسیان.۲. از بین رفتن ناقص یا کامل حافظه که بیشتر در اثر ضربههای مغزی، هیستری، و بعد از الکتروشوک دیده میشود.
-
غفلت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَفلَة] qe(a)flat ۱. فراموش کردن؛ از یاد بردن.۲. بیخبری.۳. فراموشکاری؛ سهو و اهمال.〈 غفلت داشتن: (مصدر لازم) بیتوجه بودن.〈 غفلت شدن: (مصدر لازم) بیتوجهی شدن.〈 غفلت کردن: (مصدر لازم) غفلت داشتن؛ غفلت ورزیدن؛ غاف...
-
غلط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اغلاط] qalat ۱. سهو؛ خطا؛ اشتباه.۲. (اسم مصدر) نشناختن وجه صواب در امری؛ خطا کردن.۳. (صفت) نادرست: کاربردِ غلط.۴. (قید) بهصورت نادرست: او متن را غلط خواند.〈 غلط کردن: (مصدر لازم) خطا کردن؛ به خطا رفتن؛ اشتباه کردن.〈 غ...
-
یکی به دو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] yekibedo گفتگوی بیجا و بیمعنی؛ مشاجره؛ ستیزه کردن.〈 یکیبهدو کردن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] گفتگوی بیجا و بیمعنی کردن؛ مشاجره کردن؛ ستیزه کردن.
-
کوشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: kōxšītan] kušidan ۱. جد و جهد کردن؛ تلاش کردن؛ بسیار کار کردن.۲. [قدیمی] جنگ کردن؛ مبارزه کردن.
-
تطییب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tatyib ۱. پاک و پاکیزه کردن؛ طیب و طاهر کردن.۲. حلال کردن.
-
حلاجی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] hallāji ۱. شغل و عمل حلاج؛ جدا کردن پنبه از پنبهدانه.۲. [مجاز] = 〈حلاجی کردن〈حلاجی کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن.
-
عنایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عَنایة و عِنایة] [قدیمی] 'enāyat ۱. قصد کردن؛ آهنگ کردن.۲. حفظ کردن.۳. اهتمام داشتن؛ توجه و اشتغال به امری؛ قصد و اهتمام.۴. مهربانی؛ لطف.۵. یاری؛ کمک.〈 عنایت الهی: لطف و بخشش خداوند.〈 عنایت کردن: (مصدر لازم)۱. توج...
-
تلخیص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] talxis خلاصه کردن؛ ملخص کردن؛ مختصر کردن کلام و روشن ساختن آن.
-
درافتادن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) dar[']oftādan با کسی جنگ و جدال کردن؛ کشمکش کردن؛ ستیزه کردن.
-
تلطف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] talattof نرمی و مهربانی کردن؛ اظهار لطف و محبت کردن.
-
تملق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamalloq چربزبانی کردن؛ چاپلوسی و اظهار فروتنی و محبت کردن.
-
مدافعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مدافَعة] ‹مدافعه› [قدیمی] modāfe'at ۱. یکدیگر را راندن و دور کردن.۲. از کسی حمایت و طرفداری کردن؛ دفاع کردن.۳. سهلانگاری در انجام کاری؛ تعلّل کردن.
-
تسریح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasrih ۱. رها کردن؛ یله کردن.۲. گسیل کردن.۳. رها کردن ستور برای چرا.۴. طلاق دادن زن.۵. گشودن و شانه زدن و فروهشتن موی.